دوستت شاخه ی گلی به تو هدیه می کند. مادرت یک دامن قشنگ برایت می دوزد.
پدرت تو را به کلاس قرآن و گلسازی می برد. برادرت در درس ها به تو کمک می کند.
خواهرت تو را با خیاطی آشنا می کند. آن ها همه به تو محبت می کنند.
تو در برابر آن محبت ها چه می کنی؟
کمتری کاری که می توانی بکنی یک تبسم دلنشین است یا با زبان نرم و شیرین از آنها تشکر و سپاسگذاری می کنی.
حالا اگر کسی هزاران هزار بار بیشتر از آنها به تو محبت کند در برابر آن همه محبت ها چه می کنی؟
کمترین کاری که می کنی این است که در طول شبانه روز چندبار از او تشکر کنی. وقتی به نماز می ایستیم می خواهیم کمترین تشکر خود را از نعمت های فراوان خدا به او اعلام کنم.
ما صبح،ظهر و شب با خواندن هفده رکعت نماز از او تشکر می کنیم. به این نماز ها «نماز های یومیه» می گویند. خدا به تشکر ما نیازی ندارد. او در برابر این سپاسگذاری ها بر لطف و محبت خود به ما می افزاید.
ما را به انجام کار های نیک موفق می کند. روز به روز ما را رشد می دهد و سر انجام ما را به زیبا ترین جاها می برد؛به همان بهشتی که هیچ کس نمی تواند زیبایی آن را در قالب فیلم یا نقاشی به ما نشان بدهد. به همان بهشتی که آهنگ خوش چشمه ها و جویبارهایش همه را سرشار از شور ونشاط و شادمانی می کند. به همان بهشتی که هیچ کس در آن پیر ، مریض و افسرده نمی شود و مرگ سراغش نمی آید. به همان بهشتی که در آن همه خوش حال و خندان هستند و از میوه های شیرین ، خوش مزه و خوش رنگ آن میل می کنند. به همان بهشتی که همه چیزش زیبا و قشنگ و دیدنی است.
وقتی در پیشگاه خدا به نماز می ایستیم باید لباس و بدنمان پاک باشد. بنا براین اگر با لباس یا بدن نجس نماز بخوانیم ، نمازمان باطل است. یعنی مثل این است که اصلاً نماز نخوانده باشیم. از این رو اگر بدن یا لباسمان نجس است ، باید آن را با آب بشوییم تا پاک شود. برای این که بدن و لباس ما نجس نشود باید مراقب باشیم با چیز های نجس برخورد نکند.